عاشقانه دوستان عزیز اگر وقت کردید رویه تبلیغات کلیک کنید بزارید کامل باز شه بعد ببندید ممنون از همگیتون نظر یادتون نره |
|||
جمعه 23 تير 1391برچسب:, :: 22:40 :: نويسنده : ستایش
شده بعضي وقتا يهو ديگه دوستش نداشته باشي؟به خودت مي گي اصلاً واسه چي دوستش دارم؟ مگه کيه؟ مگه واسم چيکار کرده؟ مگه چي داره که از همه بهتر باشه؟ اصلاً من که خيلي از اون بهترم.... بعد به خودت مي خندي که اصلاً واسه چي اينقدر خودتو اذيت کردي؟ يهو، يه چيزي يادت مياد.... يه چيز ِ خيلي کوچيک.... يه خاطره.... يه حرف.... يه لبخند.... يه نگاه.... و بعد.... همين.... همين کافيه تا به خودت بياي و مطمئن بشي که نمي توني فراموشش کني.... نمي توني دوستش نداشته باشي.... اصلاً نمي خواي که دوستش نداشته باشي.... آخه همه زندگيته خوب! وجودته.....!! خيلي دوست دارم
نظرات شما عزیزان:
موضوعات آخرین مطالب پيوندها
![]() نويسندگان |
|||
![]() |